امام خامنهای(مدظله العالی)«هر کس دیگری دربارهی حقوق بشر حرف بزند، آمریکاییها حق ندارند دربارهی حقوق بشر حرف بزنند؛ چون دولت آمریکا بزرگترین نقضکنندهی حقوق بشر در دنیا است؛ نه فقط دیروز، بلکه همین امروز».
«جان کری» وزیر خارجه آمریکا روز یکشنبه با حضور در مجمع «سابان» متعلق به میلیاردر یهودی «حاییم سابان» به اظهارنظر در رابطه با روابط آمریکا و اسرائیل پرداخت.
و طی سخنانی مضحک و خنده دار گفت:
«حالا، از شما میخواهم یک لحظه فکر کنید. مهم است که یک لحظه فکر کنیم و به یاد آوریم که چطور به اینجا رسیدیم. ما اینجاییم، نه به خاطر سابقه دشواری که روابط ایالات متحده و ایران داشته، هرچند که این سابقه واقعا دشوار بوده است. و اتهامات عمیقا ناراحتکنندهای هم که به روزنامهنگار آمریکایی که تنها داشت کار خود را انجام میداد، نسبت داده شد، تازهترین یادآور همین موضوع (رابطه دشوار) است. ما همینطور به خاطر تهدیدات غیرقابل دفاعی که سران ایران به طور مداوم علیه اسرائیل عنوان میکنند، اینجا نیستیم، هرچند که این تهدیدات واقعا غیرقابل دفاع هستند. ما حتی به خاطر اقدامات تروریستی که ایران از آنها حمایت کرده و همچنین فعالیتهای بیثباتکننده این کشور در منطقه اینجا نیستیم، هرچند که ما این اقدامات را هر زمان و در هر مکانی که رخ دهند، محکوم میکنیم.»
واقعا جای تعجب دارد بعد از این همه افشاگری درباره ی رابطه ی گروه های تروریستی از جمله داعش با دولت امریکا و رژیم کودک کش صهیونیستی چطور مانند سابق خودتان را پشت این دورغ های مضحک مخفی میکنید؟!!!
ملت ایران زخم خورده اقدامات تروریستی مزدوران شما هستند و همچنین منطقه و جهان
حالا، ما از مردم جهان و بخصوص شهروندان آمریکایی میخواهیم یک لحظه فکر کنند و مهم است فکر کنند و دنبال حقایق باشند و به یاد بیاورند واقعه ی تلخ و طرح ریزی شده 11 سپتامبر ، دیگر اقدامات تروریستی ، حملات به غزه و ...
و دروغ های که دولت امریکا برای مداخله نظامی در عراق و افغانستان داد و بی ثبات کردن منطقه داد.
و پی گیری کنند ریشه این تروریست های تکفیری و به وجود آمدن وهابیت به کجا ختم میشود.
در نهایت درباره اینکه میگویند ما اقدامات تروریستی را در هر زمانی و مکانی محکوم میکنیم، بهتر است بگویید طراحی می کنیم تا اینکه محکوم کنیم.
طلبه آمر به معروف گفت: بعد از ضربه خوردن من پلیس و اورژانس حاضر نشدند به صحنه بیایند و بیمارستان هم از پذیرش من کوتاهی می کرد.
حجت الاسلام محسن میرزایی(بهرامی) اظهار کرد: شب پنجشنبه زمانی که از خیابان ساحلی خرم آباد عبور می کردم با صحنه ای روبه رو شدم که به خاط زجر آور بودن آن صحنه نتوانستم بی تفاوت باشم و به محل وقوع این اتفاق غیر اخلاقی رفتم و تذکر لسانی دادم.
وی افزود: خودوری پرایدی که یک دختر و پسر در آن بودند در ملا عام کاری خلاف شرع می کردند و من با زبان نرم تذکر دادم که راننده با تلفن حرف زد و جلو رفت و با اشاره به من گفت بیا که من هم رفتم .
طلبه آمر به معروف گفت: من فکر کردم که می خواهد در یک گوشه حرف بزنیم ولی راننده پراید داشته با دوستانش تماس می گرفته که بیایند.
حجت الاسلام میرزایی(بهرامی) گفت: من با اشاره راننده پراید جلوتر رفتم تا به یک کوچه رسیدیم که شیشه ماشین را پائین کشید و با هم حرف می زدیم که یک مرتبه شیشه را بالا کشید و دنده عقب گرفت تا من را با خودش بکشد و دست من گیر افتاد که با زحمت دست خودم را بیرون کشیدم.
طلبه آمر به معروف گفت: بعد از چند دقیقه دوستان راننده پراید که 3 الی 4 نفر بودند سر رسیدند و با فحاشی شدید به من حمله کرده و رکیک ترین فحش ها را به من و نظام دادند و من سکوت کردم.
وی افزود: سپس سریع یک نفر آنها از پشت سر من را گرفت و چند نفر دیگر نیز از جلو به سمت قلب من با قمه حمله کردند و من برای جلوگیری از فرو رفتن قمه به قلبم دست چپم را سپر کردم و قمه به دستم خورد و چندین ضربه زدند و بازوی دست چپم راپاره کرد.
حجت الاسلام میرزایی(بهرامی) اظهار کرد: بعد از جراحت من ضاربان از محل متواری شدند و با رسیدن چند نفر از دوستانم با 115 و 110 تماس گرفتند که حاضر نشدند به محل بیایند و همکاری نکردند و من حدود 20 دقیه روی زمین مانده بودم و خون از بدنم می رفت
وی تصریح کرد: شدت خونریزی من زیاد بود ولی کسی نبود کمکی کندکه در نهایت دوستان با موتور من را به بیمارستان رساندند.
طلبه امر به معروف لرستان افزود: در بیمارستان هم ناباورانه با رفتار عجیب صحبت های بد پزشک و دستیار پزشک مواجه شدم به طوری که دستیار پزشک مدام مرا ملامت می کرد که نباید دخالت می کردم که ناگهان پزشک بیمارستان با کلمات زشتی گفت این طلبه خودش هم جز ارازل و اوباش است وگرنه دست به چنین اقداماتی نمی زد.
وی با انتقاد از عدم رسیدگی کادر پزشکی و بیمارستان اظهار کرد: با اینکه خون ریزی شدید داشتم بیمارستان حاضر به پذیرش نبود و ما مدارکی مثل کارت ملی و مبلغ زیادی جهت پذیرش در خواست می کرد و پزشک هم به هیچ عنوان به بنده رسیدگی نمی کرد حتی به من دست هم نمی زد و تنها کار آموز ها زخم های من را شست و شوی سطحی دادند.
این بورس، در قالب بورسیههایی که دویچه بانک آلمان به دانشجویان کشورهای در حال توسعه و نوظهور اعطا میکند، به مریم فریدون داده شده است.
سایت بیزینس اینسایدر در گزارشی به تناقض میان سخن و عمل برخی مسئولان ایرانی پرداخته و نوشته است: در حالی که مسئولان ایرانی در کلام خود علیه غرب، سخنرانی میکنند اما فرزندان خود را برای تحصیل و کار به غرب میفرستند.
بیزینس اینسایدر که مقر آن در نیویورک واقع است، در سال 2009 تأسیس شد و بیشتر اخبار اقتصادی و فناوری را پوشش میدهد.
بیزینس اینسایدر در ابتدای گزارش خود به انقلاب فرهنگی در ابتدای انقلاب اسلامی و تصفیه دانشگاهها از اساتید سکولار اشاره کرده و استیضاح اخیر وزیر علوم را ادامه همان تفکرات ضدغربی دانسته است.
بیزینس اینسایدر در ادامه به تداوم احاطه آمریکاستیزی در بیان و گفتار مسئولان جمهوری اسلامی اشاره کرده اما از یک تناقض در این ماجرا ابراز تعجب کرده است: چرا طیف مسئولان ایرانی، فرزندان خود را برای تحصیل به دانشگاههای غربی میفرستند و از آلوده شدن آنها به تفکرات و اخلاقیات غربی، نمیترسند؟
بیزینس اینسایدر به خانم مریم فریدون دختر حسین فریدون (برادر رئیسجمهور ایران) اشاره کرده و درباره سوابق حسین فریدون نوشته است: او از ابتدا از حامیان انقلاب اسلامی بوده است. او از مسئولان حفاظت امام خمینی (ره) در زمان بازگشت ایشان به ایران در سال 1357 بود. فریدون سپس استاندار شد و هشت سال هم سفیر ایران در مالزی بود و بعدها به هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل پیوست و اکنون مشاور برادرش یعنی رئیسجمهور ایران است.
بیزینس اینسایدر خبر داده که مریم دختر حسین فریدون دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه کلمبیای آمریکا بوده و پس از آن با دریافت بورس تحصیلی موسوم به لرد دارندورف Lord Dahrendorf (جامعهشناس انگلیسی- آلمانی 1929-2009) توانسته در کالج مشهور مدرسه اقتصاد لندن London School of Economics مشغول به تحصیل شود. این بورس، در قالب بورسیههایی که دویچه بانک آلمان Deutsche Bank به دانشجویان کشورهای در حال توسعه و نوظهور اعطا میکند، به مریم فریدون داده شده است.
بیزینس اینسایدر نوشته است که هدف از اعطای این بورس تحصیلی کمک به دانشجویان نیازمند کشورهای در حال توسعه است و بر همین اساس، اعطای آن به دختر بردار رئیسجمهور ایران که وضع مالی مناسبی دارد، تعجببرانگیز است. به نوشته این سایت آمریکایی، مریم فریدون در شعبه لندن دویچه بانک مشغول به کار هم شده است.
بیزینس اینسایدر شوهر مریم فریدون را پسر سفیر جدید ایران در سوئیس اعلام کرده که هماینک در دانشگاه آکسفورد در مقطع دکترا مشغول به تحصیل است.
بیزینس اینسایدر همچنین مدعی شده که مهدی ظریف فرزند وزیر خارجه ایران و احمد عراقچی برادرزاده معاون وزیر خارجه ایران نیز در دانشگاه نیویورک تحصیل کردهاند.
مهدی ظریف بیش از یک دهه در آمریکا زندگی کرده و در شرکتهای فضایی و مخابراتی مشغول به کار بوده اما در سال 2013 به ایران بازگشته است. این سایت آمریکایی معتقد است مهدی ظریف پس از بازگشت به ایران، درباره سوابق کاریاش در آمریکا اغراق کرده و در حالی که مدعی است برای شرکت معتبر وریزون Verizon کار میکرده، اما این شرکت اعلام کرده که مهدی ظریف برای یکی از پیمانکاران این شرکت کار میکرده است و نه خود این شرکت.
احمد عراقچی نیز پس از سالها زندگی در پاریس و نیویورک به تهران بازگشته است.
بیزینس اینسایدر همچنین به تحصیل نیمهتمام مهدی هاشمی پسر اکبر رفسنجانی در دانشگاه آکسفورد اشاره کرده و آن را یکی دیگر از مصادیق تحصیل فرزندان مسئولان ایرانی در غرب دانسته است.
بیزینس اینسایدر از این که مسئولان ایرانی شعار مرگ بر آمریکا میدهند و نظام غرب را فاسد میخوانند اما فرزندانشان را برای تحصیل و زندگی روانه غرب میکنند، ابراز تعجب کرده و پرسیده است: مگر مسئولان ایرانی، فرزندانشان را دوست ندارند که آنها را به دامان غرب میفرستند؟
ابهام دیگری که این سایت آمریکایی مطرح کرده، این است که مردم عادی ایران برای سفر به غرب و تحصیل در آنجا با محدودیتهای فراوانی از جانب کشورهای غربی مواجه میشوند؛ اما چرا فرزندان مسئولان ایرانی با این محدودیتها مواجه نیستند؟
تمایل عربستان به هاشمی برای چیست؟
از یک طرف عربستانی ها روحانی برجسته شیعیان عربستان، شیخ نمر باقر النمر را بعد از چندین سال زندانی کردن محکوم به اعدام می کنند.
و مقامات عربستانی اعلام کرده بودند که النمر از حکومت عربستان خواسته است که به وضعیت "قبرستان بقیع" رسیدگی کرده، مذهب "تشیع" را به رسمیت شناخته و شیوههای آموزش و تدریس کنونی را تغییر داده یا لغو کند.
و این اتهامات باطل را بزرگنمایی می کنند که ایشان قصد تفرقه مذهبی را داشته اند!!!
برادرهای شیعه ما در عربستان چه شرایطی دارند؟!!
چرا در کشور عربستان سعودي هيچ نماينده اي از شيعيان در مجلس شوراي سعودي حضور ندارد. شيعيان حتي در مدارس حق مدير شدن ندارند و تنها در سال هاي اخير حق حضور در شوراي شهر يافته اند. هيچ شيعه عربستاني حق حضور در ارتش يا ديگر نيروهاي نظامي را ندارد و...
ولی همین عربستان بخصوص ملک عبدالله در مقابل آیت الله هاشمی چرخش 180 درجه ای انجام می دهد و حجت الاسلام هاشمی را برادر خود می خواند.
تمایل حجت الاسلام هاشمی به عربستان برای چیست؟
چرا هاشمی و رسانه های همسو با ایشان در برابر این حکم ظالمانه علیه شیخ نمر سکوت کرده اند؟!!
کافی است یک نگاهی در تیتر های سایت حجت الاسلام هاشمی داشته باشید تا با تیتر های مشابه تیتر های زیر برخورد کنید
*اینجور تصور نشود که عربستان مرکز مبارزه با تشیع است.
*نباید عربستان را به عنوان مرکز ضد تشیع معرفی کرد
*روزشمارخاطرات آیت الله هاشمی / 30 مهر ۱۳۶7 تبلیغات ضد عربستان را متوقف کنید
در این مطلب نمی خواهیم به کمک های همه جانبه عربستانی ها به تروریست ها علیه شیعیان و دیگر مذاهب اهل سنت بپردازیم
سوال ما اینجاست از آقای هاشمی چرا عربستانی ها بدنبال آزادي سلفی ها و وهابیت در ايران هستند ولی از آن طرف ما شاهد محروميت هر چه بیشتر شيعيان در عربستان هستیم؟!
امام جمعه اهل سنت زاهدان در فتنه مستقیم نظام و رهبری ایران اسلامی را تهدید میکند و از داعش حمایت می کند. و نظام مقدس و شیعه ایران واکنشی انجام نمی دهد و همیشه با برادران اهل سنت با برادری و برابری برخورد کرده است.
آقای هاشمی چرا از این رابطه حسنه خود با شخص ملک عبدالله برای آزادی شیخ نمر استفاده نمی کند؟!!!!!
آقای ظریف در یک نگاه :
آقای محمد جواد ظریف یکی از عناصر اصلی تیم مذاکره کننده هسته ای کشور در تحت نظر آقای حسن روحانی ، طی سال های ۱۳۸۲ الی ۱۳۸۴ بود . همان تیمی که نتیجه عقب نشینی های پی در پی شان ، به تعبیر مقام معظم رهبری ، منجر به تعطیلی بیش از دو سال فعالیت های هسته ای کشور شد . از هنگام روی کار آمدن دولت یازدهم نیز که آقای ظریف در جایگاه وزیر امور خارجه و مسئول پیگیری مذاکرات هسته ای قرار گرفت ، ایشان مواضع گوناگونی اتخاذ کرده که علامت سؤال های بزرگی را در باره ایشان ایجاد کرده است .
به ادامه مطلب بروید
خانم"کریستینا فرناندز" در سازمان ملل گفت: یکسال است که شما نظام اسد را نظام تروریست می دانید. شما از مخالفانی که ما آنها را انقلابیون می دانستیم حمایت می کنید و امروز برای مهار انقلابیونی گردهم آمدهایم که روشن شده است آنها تروریست هستند و بیشتر آنان در شبکههای تروریستی عضویت دارند و از افراط گرایی به افراط گرایی هرچه بیشتر منتقل شده اند.
این سخنرانی کریستینا فرناندز در سازمان ملل به منزله انفجار بمب بود. فرناندز در سخنرانی خود افزود: "نام حزب الله لبنان پیش از این در فهرست سازمانهای تروریستی گنجانده شده بود و روشن شده است حزب الله یک حزب بزرگ و به رسمیت شناخته شده در لبنان است.
رئیس جمهور آرژانتین گفت : "شما ایران را در پی انفجاری که در سفارت اسرائیل در بوئنوس آیرس در سال ۱۹۹۴ میلادی رخ داد متهم کردید و تحقیقاتی که ما انجام دادیم دخالت ایران را در این انفجار تأیید نکرد".
وی تصریح کرد : شما قطعنامه جنگ با القاعده را پس از حوادث یازده سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی صادر کردید، مجوز ورود ( نظامی) به چندین کشور را دادید و مردمان آنها مانند عراق و افغانستان به این بهانه کشته شدند در حالی که این دو کشور همچنان از تروریسم رنج می برند!
رئیس جمهور آرژانتین افزود: با بمباران غزه، عمق و شدت فاجعه ای که اسرائیل مرتکب شد روشن شد، شمار زیادی از فلسطینیان قربانی شدند در حالی که شما به موشکهایی که به اسرائیل اصابت کرد اهمیت دادید و موشکهایی هم که به اسرائیل اصابت کرد تأثیری نداشت و خساراتی در آنجا به بار نیاورد.»
فرناندز گفت: امروز اینجا هستیم تا یک قطعنامه بین المللی درباره مجرم دانستن گروه «داعش» و مقابله با آن صادر شود در حالی که داعش مورد حمایت چند کشور شناخته شده است و شما بهتر از دیگران آنها را می شناسید و داعش هم پیمان برخی قدرتهای بزرگ عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد است !
قابل توجه جریانی که در ایران حقایق را کتمان میکنند و به صراحت نمی گویند. تا به ادعای خودشان تنش ایجاد نشود.
چند روز پیش سایت شخصی آقای هاشمی رفسنجانی در مطلبی به انتقاد از سیاستهای موجود در قبال اینترنت، ماهواره و وایبر و ... پرداخت. هر چند امروز خیلی از افراد و شخصیتها مخالف نحوه برخورد موجود با این قبیل رسانههای جمعی هستند اما اظهار نظر برخی آقایان و تناقض آن با شیوه رفتاری آنها در زمان بدست گرفتن قدرت هر عقل سلیمی را دچار حیرت میکند.
امروز تمام کارشناسان متفق القول هستند که فیلترینگ درمان مبارزه با تهاجم فرهنگی و معضلات رسانههای که روز به روز توسعه مییابند و طیفهای مختلف مردم را به خود جذب می کنند، نیست اما چرا این چهرههای سیاسی در زمانی که خودشان مراکز تصمیمسازی و اجرایی کشور را در دست دارند موضعی متفاوت اتخاذ میکنند.
رسانههای کشور در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی یکی از سختترین دوران های خود را سپری کردند. هرچند این موضوع چندان برای نسلهای سوم و چهارم انقلاب بواسطه کمی سن و سال در آن سالها محسوس نیست اما نسلهای قدیمی تر انقلاب نحوه تعامل آقای هاشمی با محدود رسانههای آن دوران را بخاطر دارند.
نشریه "صبح" یکی از قوی ترین نشریات اصولگرایی در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بود. این نشریه یکی از منتقدین اوضاع اقتصادی و سیاسی کشور بود که در اوایل دهه هفتاد بارها و بارها با اتهامات مختلف به دادگاه کشیده شد.
آقای هاشمی که امروز نسبت به تمام مسائل جاری کشور انتقاد دارند در زمان ریاست جمهوری با هر صدای منتقدی بشدت برخورد میکردند. سید هادی خامنهای درگفتوگویی درباره نحوه تعامل آقای هاشمی با صدای منتقد و بستن روزنامه "جهان اسلام" در دوره ریاست جمهوری وی مینویسد: داستان توقیف روزنامه آن بود که ما بهویژه در حوزه اقتصاد انتقادهای زیادی به آقای هاشمی داشتیم و من از طریق یک راوی معتبر خبر داشتم که آقای هاشمی به کرات از روزنامه "جهان اسلام" اظهار نارضایتی کرد که بالاخره هم منجر به تعطیلی روزنامه شد.البته ما هنوز هم با وجود گذشت زمان منتظر بوده و هستیم که آقای هاشمی آن کملطفی را جبران کند، هنوز هم ناامید نیستیم! ولی جریان روزنامه که تا آن زمان هم اولین روزنامهای هم بود که توقیف میشد؛ نشان داد تحمل ایشان به انتقاد در دوران ریاست جمهوری مقداری کم بود.
به نظر میرسد برخی شخصیتهای طراز اول سیاسی در دهه هفتاد که در زمینههای متفاوت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کارنامه چندان مطلوبی نداشتند به نوعی از فعالیتهای خود پشیمان هستند و تلاش میکنند با باز نشان دادن گارد خود در برابر مظاهر متفاوت فناوری و مدها و مسائل روز و آنچه مقبول عموم است جایی در دل مردم پیدا کنند اما هرگز راهحلی ارائه نمیکنند.
خیلی از مراکز فرهنگی و امنیتی امروز در نظام تلاش میکنند تا جلوگیری و مقابله با مضرات فناوریهای جدید مانع از بیبهره شدن مردم از امکانات روز و قابلیتهای رسانههای نوظهور نشود اما این موضوعی نیست که تنها محدود به کشور ما باشد.
شاید جالب باشد که بدانیم بسیاری از کشورهای غیر اسلامی قوانین را برای مقابله با هرزهنگاری و ولنگاری وضع کردهاند و فیلترینگ سنگینی را برعلیه مراکز هنجارشکن اعمال میکنند حال اینکه چرا برخی شخصیتهای سیاسی در کشور با وجود آنکه مراکز قانونگذاری و فرهنگی را در دست دارند باز از موضوع فیلترینگ انتقاد میکنند ناشی از دو دلیل عمده است.
اول اینکه انتقاد این افراد تنها جنبه سیاسی داشته و قرار نیست عملا هیچ کاری برای ایجاد زمینه استفاده صحیح مردم از این فناوریها انجام دهند. حتی در مواردی دیده شده است که خود این افراد بالعکس ادعاهایی که مطرح میکنند در بحث فیلترینگ و مقابله با آسیبهای اجتماعی برخورد دارند مانند فیلتر کردن برخی سایتهای خبری به بهانه نداشتن مجوز در هفتههای گذشته.
ثانیا تفکر پوپولیستی حاکم بر جریان لیبرال کشور که از هر موضوعی بهانهای در جهت اهداف سیاسی خود دست و پا میکند و با سوء استفاده از مطالبات مردم تلاش میکند تا سبد رای خود را تقویت کند اما در عمل هیچ کمکی به خیل عظیمی از کارشناسان که بدنبال حل معضل فناوریهای ارتباطی جدید هستند نمیکند.
محسن رضایی در کتاب "رویارویی سوم و جھاداقتصادی" مینویسد که در دولت سازندگی فضای نقد و انتقاد کاملا بسته بود. نزدیکان ھاشمی بر این عقیده بودند که اگر دولت بخواھد کشور را به سمت سازندگی ھدایت کند، باید دستش آزاد باشد؛ فلذا رسانهھا باید انتقادات خود را تعطیل کنند و یا به صورت خصوصی بدون اینکه انعکاس بیرونی داشته باشد، مسائل را با مسئولین در میان بگذارند.
با این حال واکنش ھاشمی رفسنجانی به انتقاداتی که از او میشد، مصداق بارز افراط در برخورد با منتقد بود. بخشی از خاطره مرحوم «عزتالله سحابی» درباره عملکردآیت الله ھاشمی رفسنجانی شاید مصداقی باشد برای اینگونه رفتارھا؛ ماجرا از این قرار است که حدود 19 سال قبل یعنی در 23 خرداد 23 ،69 نفر از اعضای نھضت آزادی و افراد موسوم به ملی مذھبیھا به دلیل انتقاد از سیاستھای اقتصادی دولت آقای ھاشمی رفسنجانی و به دستور ایشان بازداشت شدند. سحابی که یکی از بازداشت شدگان سال 69 است میگوید: «ما به آقای ھاشمی نامه اعتراضی نوشتیم. اعتراض ما به آقای ھاشمی این بود که اولاً اوضاع اقتصادی کشور بسیار خراب است. فقر و اختلاف طبقاتی بسیار فاحش است. دوم اینکه وضع سیاست خارجی ما به گونهای است که ما در انزوای کامل قرار گرفتهایم و ھمه دنیا با ما مخالف ھستند. در رابطه با این نامه، 23 نفر را بازداشت کردند که یکی از آن ھا من بودم... بعد از دستگیریھا، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا میشناختند به آقای ھاشمی اعتراض کردند که چرا عزت الله سحابی را گرفتی؟ آقای ھاشمی پاسخ داده بود: رویش زیاد شده بود، میخواستیم رویش را کم کنیم.»
خوب است که افراد برجستهای چون آقای هاشمی به جای تکرار سناریوی انتقاد، انتقاد و انتقاد جلسات مشاورهای را به وزرای دولت که اکثرا از افراد نزدیک به جریان سیاسی کارگزاران هستند ارائه دهند و بدنبال راهحل عملی باشند نه اینکه در زمانی که دولت مورد حمایت وی اهرم مدیریت اجرایی کشور را برعهده دارد باز با قرار گرفتن در موضع اپوزوسیون انتقاد نسبت به ناکجاآباد را در دستور کار قرار دهد.
نزدیک اذان صبح بود.توی جلسه هر طرحی برای تصرف تپه می دادیم به نتیجه نمی رسید.
ابراهیم رفت نزدیک تپه، رو به قبله ایستاد و با صدای بلند اذان گفت.
هر چه گفتیم:"نگو! می زننت!"
فایده ای نداشت.آخرای اذان بود که تیر به گلویش خورد و او را مجروح کرد.
ارتشي ها که در اين عمليات شريک بوده اند، اعتراض مي
کنند که «اين ما را لو داده. مگر تو عمليات کسي اذان مي گويد؟
هوا که روشن شد هیجده عراقی به سمت ما آمدند و تسلیم شدند.
فرمانده آن ها هم بود؛ در حین بازجویی گفت:" آن هایی را که نمی خواستند تسلیم شوند، فرستادم عقب؛ پشت تپه هیچ کس نیست".
پرسیدم:چرا؟
گفت:به ما گفته بودند شما مجوس و آتش پرستید و برای حفظ اسلام باید به ایران حمله کنیم.
باور کنیم ما هم مثل شما شیعههستیم؛
وقتی می دیدیم فرماندهان عراقی مشروب می خورند واهل نماز نیستند؛
در جنگیدن با شما تردید می کردیم.
اما امروز صبح وقتی صدای اذان رزمنده شما رو شنیدم که با صدای بلند نام
امیرالمومنین (علیه السلام) رو آورد، با خودم گفتم:داری با برادرای
خودت می جنگی؛نکنه مثل ماجرای کربلا...
دیگه گریه امان صحبت به او نداد .
دقایقی بعد ادامه داد:برای همین تصمیم گرفتم تسلیم بشم و بار گناهم رو سنگین تر نکنم، حالا خواهش می کنم
بگو موذن زنده است یا نه؟
گفتم:"آره زنده است".
تمام هیجده اسیر عراقی آمدند و دست ابراهیم رو بوسیدند.
اذان كسي را بشنويد كه با آن معجزه كرد
اقای خاتمی شما بجای این بازی های رسانه ای و جو سازی ها و این صحبت ها:(گزارش رییس محترم گروه پزشکی آرامبخش خاطر همه علاقهمندان در سراسر کشور شده است). چرا از فتنه 88 توبه و برائت نمی کنید تا آرام بخش جامعه و مسرت جامعه باشد؟!
یا شاید شما هم مانند آقای هاشمی دچار تغییر 180 درجه ای شده اید؟!
یادتان هست که مواضع اقای هاشمی در اوایل انقلاب را که...
برای یاد آوری لینکش را برایتان می گذاریم
برسی کارنامه تاریخی هاشمی درباره «آزادی» از ایجاد خفقان تا مدعی آزادی شدن
مانور گسترده در شبکه های اجتماعی و رپرتاژ خبرگزاری های دولتی و اصلاح طلب، در پیشبرد سناریوی «کی بود، کی بود، من نبودم!»، بارها و توسط شخص رهبری انقلاب و یادآوری مکرر ایشان از خط قرمز فتنه سال 88 و باغی و متغلب و نانجیب خواندن سران آن، ناکام مانده است.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ طی روزهای گذشته در بعضی شبکه های اجتماعی و البته رسانه های دولتی و اصلاح طلب، موضوع نامه و احوالپرسی سیدمحمد خاتمی از رهبر انقلاب مطرح شده است. طبیعتا در شرایط فعلی کشور، خصوصا زمانی که بسیاری از نیروهای اصلاح طلب در ساختار اجرایی، حضور دارند، خاتمی که مجال بیشتری برای حضور و ظهور و بروز در فضای اجتماعی را دارد، سعی می کند با رفتارهایی از جمله همین اقدامی که در نوشتن نامه آرزوی سلامتی رهبر انقلاب، انجام داده است، برای حضور سهل الوصل خود و حامیانش را در انتخابات بعدی تلاش کند.
در حالیکه بارها دلسوزان انقلاب مستقیم و غیر مستقیم از لزوم توبه این جریان از عملکرد گذشته خود سخن گفته اند، اما این جریان در طول این سالها از اقدام اشتباه و خسارت بار خود برای کشور اعلام ندامت هم نکرد، حال با چه رویی از نظام انتظار دارد، آن را بپذیرد.
رهبری بزرگوار انقلاب، زمانی که حتی جرم مشهود این جماعت را در آتش زن عکس امام و دعوت به اردوکشی خیابانی علیه انقلاب و اسلام را دیدند، باز هم از توبه ایشان نا امید نشدند، اما لجاجت این جماعت در نپذیرفتن اشتباه کار را به جایی رساند که رهبری در جلسه دیدار سال گذشته با دانشجویان بگویند: «خب، در انتخابات سال ۸۸، آن کسانى که فکر میکردند در انتخابات تقلب شده، چرا براى مواجههى با تقلب، اردوکشى خیابانى کردند؟ چرا این را جواب نمیدهند؟ صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومى، نخیر، به شکلى که قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهى نمیکنند؟ در جلسات خصوصى میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا براى کشور هزینه درست کردید؟ کشور را لب یک چنین پرتگاهى بردند؛ خداوند نگذاشت، ملت هم بصیرت بهخرج دادند. در قضایاى سال ۸۸، این مسئلهى اصلى است»
در روزهای سال 88 حال کشور خوب نبود، ادعای دروغ تقلب توسط دو کاندیدای معترض به نتایج انتخابات آنقدر دامنه دار شد، که حتی مساجد به آتش کشیده شد، تعدادی شهید، کشته و مجروح شدند و به بیت المال خسارتهای شدید وارد شد. طرفداران مدعی تقلب به دانشجویان تعرض کردند، دانشگاهها به آشوب کشیده شد، 8 ماه فضای التهاب تهران و بعضی از شهر ها را فراگرفت. شعارهای اصیل امام توسط مدعیان خط امام واژگونه شد. جمهوری اسلامی را از آخر استقلال و آزادی حذف کردند. روزه خواران حامی تقلب در روزی که سید محمد خاتمی در میانشان بود شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» سردادند. ذکر این که در فتنه چه گذشت را همه بهتر از یکدیگر می دانیم و کافی است سری به سال 88 بزنیم.
در آخرین پرده از این اتفاقات تلخ، در روز عاشورا طرفداران تقلب، پرچم عزای اباعبدالله را به آتش کشیدند، به اصل ولایت فقیه توهین و هتک حرمت کردند و توسط موسوی و کروبی -که امروز کماکان سید محمد خاتمی را همراه و حامی اصلی خود می دانند – فرزندان زهرا(س) و امت خداجوی خطاب شدند.
مرور سخنان رهبری انقلاب تنها چند روز پیش از حادثه تلخ عاشورا در 22 آذر88 که برا بازگشت این جماعت ابراز امیدواری می کنند، تامل برانگیز است، که مشخصا کسانی را مخاطب قرار دادند که حتی یک سیلی هم برای انقلاب نخوردند:« من تعجب میکنم! کسانى که اسم و رسم خودشان را از انقلاب دارند - بعضى از این آقایان یک سیلى براى انقلاب نخوردند در دوران اختناق و طاغوت - و به برکت انقلاب اسم و رسمى پیدا کردند و همه چیزشان از انقلاب است، مىبینید که دشمنان انقلاب چطور بُراق شدند، آماده شدند، صف کشیدند، خوشحالند، میخندند؛ اینها را که مىبینید؟ به خود بیائید، متوجه بشوید.»
با همه این توضیحات این جماعت متنبه نشدند و مدام از بازگشت بدون محاکمه و بدون توبه سخن می گویند. آیت الله حائری شیرازی چندی پیش در نامه ای به موسوی و کروبی، چنین می نویسد:رفع حصر خانگی در شرائط اصرار بر مواضع قبلی عیناً مانند قبول ابطال انتخابات بدون مجوز قانونی است و معنی آن این است که نظام حکم به نفی خود نموده است و از هیچ نظامی نمیتوان چنین انتظاری را طلب کرد.
با همه تلاشهای جماعت فتنه در پیگیری سناریوی «کی بود، کی بود، من نبودم» ، توجه به فتنه 88 و سخنان رهبری، که بیش از همه بر فاصله گرفتن از فتنه گران تاکید می ورزند، خود دلیل محکمی بر این مسئله است که نوشتن نامه های کذا، پیش از توبه علنی یا محاکمه سران فتنه از اعتبار و اهمیت ساقط است.
به گزارش شیرازه به نقل از فردانیوز؛ طبق نظر کارشناسان اکثر بیماریهای مهلک و نوظهور از حیوانات به انسان منتقل میشود. این انتقال از طریق زندگی و نزدیکی بیش از حد به حیوانات و یا تنوع طلبی در تغذیه صورت میگیرند. در سال 1981 برای اولین بار بیماری نادر "کاپوسی سارکوما" در میان مردان همجنسگرای آمریکایی رویت شد همزمان با این اتفاق یک بیماری ریوی نادر در کالیفرنیا گسترش یافت دانشمندان معتقدند که از همین زمان بود که بیماری بدون نام و ناشناسی که بعدها به ایدز معروف شد گسترش یافت. عامل بیماری ایدز دقیقا در دو مورد خلاصه میشد ارتباط با میمونها و راعایت نکردن اصول بهداشت جنسی.
خارج از بحث ویروسهای جهش یافته که هر چند ماه یک بار کل جامعه جهانی را به خود مشغول میکند میتوان به برخی توصیهها در سبک زندگی اسلامی اشاره که به گونهای معجزه آسا توانسته است کشورهای اسلامی را تا حدود زیادی از ابتلا به این بیماریها مصون بدارد. موارد اندک ابتلا به این ویروس ها در کشورهای اسلامی نیز تنها به سه دلیل تماس با مهاجرین از سایر نقاط جهان، رعایت نکردن توصیههای بهداشتی و دینی در سبک زندگی کشورهای اسلامی و فقر رخ میدهند.
سوپ خفاش : خفاش یکی از عوامل اصلی بیماری ابولاست
نگاهی به آمار و ارقام سازمانهای بهداشتی در جهان بخوبی گویای این مطلب است که منطقه خاورمیانه و شمال آفریفا با وجود نزدیک بودن به کانون گسترش اکثر این ویروس ها توانسته تا حد زیادی از ابتلای به آنها محفوظ بمانند.
آمار انتشار ویروس آبولا از سال 1975 تا 2014 میلادی با وجود نزدیک بودن مبدا ویروس به خاورمیانه و شمال آفریقا انتشار چشمگیری در این مناطق نداشته است
نواحی انتشار ویروس ایدز در جهان - همانطور که مشاهده میشود خاورمیانه و شمال آفریقا با وجود فقر و جنگ کمترین میزان ابتلا به HIV را داراست
آمار ابتلا، بهبود و مرگ و میر ناشی از سارس در جهان
خاورمیانه تنها یک مورد ابتلای بهبودیافته به بیماری سارس را داراست
رابطه بیماری و آنچه امروز بعنوان سبک زندگی یا life style شهرت پیدا کرده، مساله کاملا اثبات شدهای است. سبک زندگی را نمیتوان مسالهای جدای از ایدئولوژیهای موجود در دنیای معاصر دانست. سبک زندگی معمولا متاثر از گفتمان و قدرتهای سیاسی و اقتصادی هر مقطع زمانی است. امروز نگاه اکثر مردم دنیا به زندگی درست منطبق به آنچه در کشورهای دارای قدرت سیاسی و اقتصادی هستند تعریف میشود. اصالت در دنیای مدرن به لذت است و نه به کیفیت زندگی.
هر چند پشتیبانان فکری دنیای معاصر بین لذت و کیفیت زندگی رابطه همعرض قائلند اما ادیان الهی قائل به اصالت لذت نیستند. انسان مدرن بیش از همنوعان خود در سایر اعصار به بعد مادی زندگی توجه میکند و آنچه گذشتگان بهعنوان سنت تلقی میکردند را نوعی تحجر فکری میخواند. مفهوم مدرنیته در ابتدا مسیحیت در غرب را منزوی کرد و سپس به دنبال انزوای سایر مکاتب الهی و نظامات اخلاقی انسانی چون بودیسم افتاد.
سبک زندگی در دنیای امروز به نوعی اباحهگری تبدیل شده است؛ یعنی مقابله با هر آنچه در سنتها بعنوان خطوط قرمز شناخته میشد. رابطه با حیوانات و قائل شدن حریم در روابط جنسی از خطوط قرمز تمامی ایدئولوژیهای دینی و اخلاقی است ولی مفهوم مدرنیسم با قدرت رسانهای و اهرم اقتصادی بشدت با آن مقابله میکند.
شاید تنها مکتبی که بیش از سایرین از آسیب مدرنیسم در امان مانده است مکتب اسلام باشد و همین موضوع سبب شده است تا مسلمانان از بسیاری امراض جسمی و روحی عصر حاضر مصون بمانند. هر چند امروز دنیای اسلام دچار برخی افراطیگری دینی و تا حدود زیادی تجددطلبی است اما همان بخشی از هنجارهای اسلامی که هنوز توسط مسلمانان رعایت میشود توانسته است در برخی موارد ایشان را از آسیبهای هزاره سوم محفوظ بدارد.
آنچه بعنوان افراطیگری دینی بهوسیله غرب در جهان امروز سازماندهی میشود تنها یک هدف را دنبال میکند و آن پیوند دادن مفهوم خشونت، افراطیگری و تشرع خشک با سبک زندگی دینی است که امروز اسلام تنها مصداق آن است. جنایت توسط گروههای شبه مسلمان تنها عاملی است که میتواند میلیونها انسان در جستجوی حقیقت را از مفهوم دین باز دارد.
مصداق بیماریهای نوظهور که تحقیقات صورت گرفته ثابت میکند رابطه تنگاتنگی با بیبندو باری اخلاقی، لذت طلبی در تغذیه و انزوای ناشی از فاصله گرفتن از مفهوم اصیل خانواده و از همه مهمتر بیعدالتی سازمان یافته و منتج به فقر و نابرابری اجتماعی دارد یکی از محصولات سبک زندگی مدرن است.
انسان امروز بسیار بیشتر از گذشتگان خود از مواهب طبیعی بهرهمند میشود اما سبکزندگی ناشی از مدرنیسم وی را در یک حسرت بیانتها قرار داده است تا جایی که هرچقدر در دامن لذتها پیش میرود کمتر احساس خوشبختی میکند. سبک زندگی مدرن درست عکس رقبای خود یعنی ادیان و سنتها هیچ مرزی برای پیشروی در خواسته و غرائز نامحدود انسان قائل نیست لذا با قید محدودیت توان جسمی انسان تنها آنچه برای وی باقی میماند رنج و حسرت است.
ادیان الهی منطق مبارزه با آنچه بشر را تهدید میکند در درمان نمیدانند بلکه پیشگیری را بهعنوان جزئی جدایی ناپذیر و همراهی همیشگی برای سبک زندگی انسان میشناسند لذا برخی محدودیتها را برای غرائز انسانی قائل میشوند. اگر واقعا کیفیت زندگی با بهره برداری افراطی از لذتها جبران میشود چرا امروز بخش عظیمی از بیماریهای انسانی را مسائل رفتاری و روانی تشکیل میدهد.
رنگ سبز کمرنگ نشان دهنده ابتلا به بیماریهای رفتاری و روانی در سنین مختلف است. بخش مهمی از مشکلات جوانان و نوجوانان را در سالهای اخیر اختلالات روحی و روانی تشکیل میدهد
آنچه امروز بهعنوان بیماریهای ویروسی گسترده و نوظهور در جهان بروز میکند و به عقیده اغلب کارشناسان ناشی از تغییر سبک زندگی انسانی است تنها با انجام چند توصیه دینی قابل پیشگیری است و حتی بیماریهای روانی شایع در جهان هم با توصیههای ادیان الهی در اندک زمانی قابل درمان است اما حیف که بشر راه دیگری را پیش گرفته و مصرانه در آن قدم میگذارد.
تصمیم مدبرانه و هوشمندانه رهبری در اعلام صریح و صمیمانه خبر جراحی موفقیتآمیزشان، دستاویز دروغسازی و شایعهپراکنی را از دست بدخواهان گرفت.
مشرق نوشت: خبر بستری شدن و عمل جراحی رهبر معظم انقلاب توسط سایت رسمی دفتر رهبری به آدرس leader.ir در 17 شهریور 1393 به سرعت خبر اول رسانههای داخل ایران و حتی منطقه و جهان شد و در سطح شبکههای اجتماعی انتشار گستردهای یافت.
خبری که تیتر و موضوع آن برای خیل عظیم مشتاقان و ارادتمندان ایشان در ایران، جهان اسلام و حتی آزاداندیشانی که از سایر ملل از حامیان و دوستداران ایشان هستند، در ابتدای امر بسیار دلهرهآور و نگران کننده جلوه میداد، اما بعد از اطلاع از محتوای اصلی خبر و آگاهی از صحت و سلامتی ایشان و موفقیت عمل جراحی رهبر انقلاب، قلبها کمی آرام گرفت و استرس و نگرانیها تا حد زیادی کاسته شد.
جنگ روانی آقای صادق زیبا کلام و خانواده هاشمی و اطرافیان آنها برای اینکه ذهن مردم را از پرونده مالی منحرف کنند برای
چیست؟!!
هر كدام يك سطل آب به اسرائيل مي ريختند او را سيل مي برد
بيانات امام خميني (ره) در ديدار با وزير خارجه سوريه
براي من يك مطلب به شكل معماست و آن اين است كه همه دول اسلاميه و ملت هاي اسلام مي دانند كه درد چيست ، مي دانند
كه دستهاي اجانب در بين است كه اينها را متفرق از هم بكند ، مي بيند كه با اين تفرقه ها ضعف و نابودي نصيب آنها مي شود ،
مي بينند كه دولت پوشالي اسرائيل در مقابل اسرائيل ايستاده كه اگر مسلمين مجتمع بودند هر كدام يك سطل آب به اسرائيل
ميريختند او را سيل مي برد ، معذالك در مقابل او زبون هستند ، معما اينست كه با اين كه اينها را مي دانند، چرا به علاج قطعي
كه ان اتحاد و اتفاق است روي نمي آورند؟ چرا توطئه هايي كه استعمارگرها براي تضعيف آنها به كار مي برند، آنها توطئه ها را
خنثي نمي كنند؟ آيا اين معما چه وقت بايد حل شود ؟ و پيش كي بايد حل بشود؟ اين توطئه ها را كي بايد خنثي كند غير از
دولت هاي اسلام و ملت هاي مسلمين ؟ اين معمايي است كه شما اگر جوابي داريد و حل كرديد ، اين معما را به ما هم تذكربدهيد.
صحيفه نور ،ج 8 ،25//58 ، ص 236 - 235
واکنش رهبر انقلاب نسبت به ایجاد فضای خفقان در دانشگاهها /وقتی هاشمی در نماز جمعه باگریه از انتقاد گلایه میکند /نمونه ای عجیب از برخورد رفسنجانی با منتقدین
این روزها از نفهمیدن آزادی توسط «برخیها» سخن می گوید و اینکه همان برخیها، آزادی در دانشگاه ها را بر نمیتابند.
آقای هاشمی هفته قبل در جشن دانشگاه آزادیها و درست در سالروز ۸۰ سالگی اش حرف هایی زد که حافظه تاریخی برخی را تحریک کرد تا چیزهایی زیادی از وی و عملکردش به یاد بیاروند.
شاید برای دیدن «هاشمی بدون روتوش» نیاز باشد به ۲۶ سال پیش بازگشت؛ جایی که هاشمی نگاهش به آزادی بیان و مخالفانش، زیاد شباهتی به چیزی که امروز می گوید، ندارد.
تعداد صفحات : 6
آن گاه كه زمان آزمايش فرا رسد، آن گاه كه تعهد اسلامي حكم كند، آن گاه كه فرمان امام صادر شود و آن گاه كه ياري اسلام و مستضعفين ايجاب نمايد، بجاست اگر رزمآوراني با ايمان، مخلص و جان بر كف نداي حسين(ع) را پس از چهارده قرن لبيك گفته و با خداي خود پيمان خون بندند كه اين لبيك را تا پاي جان حراست كنند، و سرانجام اين پيمان را با خون خود مُهر صدق ميزنند.
فرازی از وصیتنامهشهید ميرحسين پشت محمدي
- نمونه ی کافران
- سوره مبارکه تحریم
- آیه شریفه 10
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ كَفَرُوا اِمْرَأَةَ نُوحٍ وَاِمْرَأَةَ لُوطٍ
- معنای آیه:
خداوند همسر نوح و همسر لوط را نمونه ای از کافران، مثال می زند.
- پیام آیه:
انسانها در انتخاب راه هدایت یا گمراهی آزاد هستند و در این مسئله زن و مرد یکسانند، چنان که همسر حضرت نوع (ع) و همسر حضرت لوط (ع)، برخلاف شوهران خود، راه گمراهی را برگزیدند. خداوند زنان کافر را نمونه ای از انسان های کافر برمی شمارد زیرا در هدایت و کفر، اراده ی انسانی نقش دارد، نه جنسیت مرد یا ز